حرف هایم در کلام قلم

((هر چی که به من ربط داره))

حرف هایم در کلام قلم

((هر چی که به من ربط داره))

عروسی هم تموم شد

نمیدونم با این حالت تهوع چه غلطی کنم !!!دلم میخواد همه چی بخورم ولی بعد از خوردنشون  حالت تهوع میگیرم چند بار بعد غذا اب البالو خردم بد نبود ولی همه جا که اب البالو نیست .

دیشب عروسی فوق تصور فامیل بود .خیلی بهتر از اونی بود که فکر میکردیم عروس و داماد که دیگه نگو نپرس .

ماشین عروس  هم سوژه ایی بود واسه همه . اینقده خوشم میاد از ادمای خوش سلیقه و خوش ذوق .

دیشب  قرار شد 20 تومن بندازم ولی مامان اینقده غر زد 5 گذاشتم روش .بهش میگم بابا من ده سال واسه داداش جنابعالی میارم دریغ از ی 5 هزار تومانی .ماجرای عید هم که خودش در جریان هست .حتی خیلی سال پیش که اومدم ولیمه مکه ما 5 تایی دایم با بچه هاش و خانومش خردن و رفتن بدون هیچ کادویی که خوب یادمه حتی من سوغاتیشونو کامل بردم دادن بهشون  .به مامان میگم سوریه کربلا مکه عروسی مهدی و چند باری مشهدم من اومدم ولی داییی ام چی؟

میگه مامان زشته میگم یکی باید جلو این دایم در بیاد بفهمه کار من زشته یا اون . در کل با جر و بث پولرو دادیم  اما چه دادنی .

دیشب حوصله هیچ فامیلی رو نداشتم  ولی بزور هم به مهمونی رفتم و هم سعی کردم شاد خودمو نشون بدم .

دلنگرانی های خودم بد جرو اعصاب و روان منو داغون کرده بد جور .

صاب وبلاگ نوشت:فکر های مزخرفی میاد تو سرم میترسم واهمه دارم از اینکه برم سونو و باز حرف های قدیم رو بشنوم .کنایه فک و فامیل رو بشنوم تیکه پاره های خواهر شوهر ...دیگه صبرم تموم شده ...خدا خودت راه فرجی نشونبده . تو که یا الرحمن راحمینی بیا و دل منم شاد کن .

نظرات 1 + ارسال نظر
gisoo چهارشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 04:27 ق.ظ http://azshomachepenhun.blogfa.com

من تازه فهمیدم تو تو راهی داری
مبارک باشه
خدا کنه که بمونه و خونتون شلوغتر از قبل بشه.
الان چند وقتته؟
دخترت چند سالشه؟

ممنون گلم خوشحالم کردی اومدی.
خدا کنه گیسو...
نمیدونم . احتمال میدم یک ماه هم تموم شده باشه .از ترسم هنوز دکتر نرفتم برای ۱۴ تیر نوبت سونوگرافی گرفتم .
تا ببینیم خدا چی میخواد
دخترم الان ۱۰ سال و ۶ماهش ...بکلا م دیگه ۱۱ سالش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد