حرف هایم در کلام قلم

((هر چی که به من ربط داره))

حرف هایم در کلام قلم

((هر چی که به من ربط داره))

از دست این مرد

دیشب عروسی مثلا دعوت بودیم کوفتمون شد .

چند وقت پیش توی خونه گفت میخواد ماشینو برای فلانی بدم ماشین عروس کنن  اول مخالفت کردم بعد به این فکر کردم اینا امانت هایی که خدا بهمون داده بزار خوب ازش استفاده بشه ..موافقت کردم بگذریم از این که این دختر عموی همسر من تا به حال یک بارم خونم نیومده و همیشه رفت از ما بوده حتی عید دیدنی هم یادم نمیاد خونه ما اومده باشه.اینم بگم این دختر عموش با یه اقای محترم افغانی ازدواج کرده و دیشبم عروسی تک دخترش با پسر عموش که اونم افغانی هست و تنها در ایران زندگی میکرده بود.

ساعت 3 ماشین رو برد گل بزنن از همون جا هم بقیه مراسمشون  ما هم که عادت کردیم به این رفتاراش .پسر خواهر شوهرم با خانومش اومد دنبالمون و رفتیم تالار . وقتی تالار تموم شد من با یه آژانس با مادر عروس و چند نفر دیگه برگشتیم خونه مادر عروس و منتظر که عروس دوماد برگردن .بنده خدا پدر عروس به همسر من گفت نرین بچرخین و به قول ما عروس کشون  همین مسیر خونه رو بیاید سر کوچه یا فلان میدون اونجا بزننین و برقصین.از این بنده خدا گفتن از شوهر ما نشنیدن .من نمیدونم این شوهر من چرا نمیتوانه اندازه سنش فکر کنه  هی مثل بچه کوچیکا فکر میکنه ..برن بچرخن و بزنن و داغون کننن ....بله اقا برن بچرخن  یه ماشینه از عقب بزنه به ماشین ما به شاب ضربه ماشین ما هم بزنه ماشین جلویی..یارو عقبی در بره  همسر ما هم بیمه نامه بده ماشین جلویی.بله دیگه دو تا خسارت شیرین موند پشت سرمون .اخر شبم یکی نگفت خرتون به چند ...اومدیم خونه چه اومدنی .بهش میگم به خدا ارزومه  وقتی میخوایی کاری کنی تصمیمی بگیری بعد از تصمیمتم بیاندیشی . اما فکر نکنم این روز بیاد .یارو که زده حداقل شماره پلاک بر نداشته ..

اعصابم فقط و فقط از دست خودش خورده .اون میتوانست  همه ماشین ها رو کنترل و مدیریت کنه بابا نا سلامتی ماشین عروس بوده ماشین عروس هم هر کجا بره ماشینای دیگه هم دنبالش . میتوانست همه رو بیاره خونه توی مسیر هم بچرخن نه اینکه از این ور شهر بره اون ور شهر .نمیدونم چرا این جو زده میشه خدا میدونه .. ای خدا کی میشه من به خاطر این چیزای مزخرف حرص نخورم

دختره  که اصلا نمیدونم چه نصبتی با فامیل داماد داشت برگشته میگه مال دنیا ارزش نداره ؟کی این حرف مزخرفو زده  در صورتی ارزش نداره که براش زحمت نکشی در صورتی ارزش نداره که به خاطرش سگ دو نزنی با هزار نفر دهن به دهن نشی  اینو برای وقتی گفتن که دل بهش نبندی و از اخرتت غافل بشی. از طرفی اگه ارزش نداره چرا برای بدست اوردنش این همه میدوییم .یا چرا توی سطل زباله  ماشینای رنگ رنگ و وسایل لوکس نیست.  شبای تنهایی هامو که یادم میاد حرص عالمو باید بخورم .از این زدن و به اون وصله زدن  که دیگه  بماند بد اخرش بشه این دیگه .....

فقط خودش مقصر ه کاش عاقلانه تر فکر میکرد.

خدا خودش بهش صبر بده ...

همیشه میگیم اتفاقات برای دیگران هست نه  ما ولی روزی میرسه که میبینی  ای دل غافل  تو هم جزوی از 1 داستانی .
زندگی خواهر ما هم شده برای خودش یه کتاب قصه یه کتاب که هر ورقش هزار تا حرف برات داره ...
البته زندگی همه ما اینطوری هست ولی این  جزو اون  داستان هایی که  ...
در وبلاگ خیلی از شماها بعضی از این داستانها هست ...
خواهرم خیلی وقت پیش به خیانت های شوهرش مشکوک بود گاهی شماره هایی به ماها میداد ولی ما سعی میکردیم بگیم اشتباه میکنه  بد از اون همه دعوا وقهر  دوست داریم زندگی کنن نه جنگ ..
اما این بار دیگه از اشتباه هم گذشته و....
نمیدونم بعضی ادما چه فکری میکنن به خودشون اجازه خیانت رو میدن .یعنی بچه ۶ ماهشو نمیبینه ؟این که تازه داره زندگیش اروم شده ...
یعنی اون دخترنمیدونسته که شوهر خواهر من زن و بچه داره ؟؟؟/
یعنی ؟نمیدونم با خودش ولی اگه ادم با منطقی باشه الان که فهمیده  باید بکشه کنار ...
حرف من:دلم یه عالمه تنهایی  اونم کنار ضریح  میخواد ..
اومممممم دیدی هزار تا حرف داری بزنی بعد یه لحظه ذهنت رو میبندی و میگی نمیدونم ...حکایت الان من

؟؟؟؟

سلام فقط بگم ما ۲ هفته هست برگشتیم .

یه شرایطی پیش اومده  که نتوانستم بیامو اپ کنم .

ببخشید  به بزرگی خودتون . نظرات رو با خط ایرانسلم چک میکنم . بدونید به یادتونم .دوستتون دارم .

خواهر جون به خاطر دل نگرانی هایی که واست ایجاد کردم بازم معذرت ..