حرف هایم در کلام قلم

((هر چی که به من ربط داره))

حرف هایم در کلام قلم

((هر چی که به من ربط داره))

ادامه ماجرای من و مستاجرمون

ادامه :


توی این دوسال سعی نکردم صابخونه باشم چون از صابخونهگری بدم میومد .سعی کردم خودشو به چشم خواهر و  شوهرش به چشم برادر ببینم و حق خواهر ی ادا کنم .

برای گلابتون  جون نوشتم حتی ÷سرش رو من بردم ختنه کردم  توی اون یک هفته که پسرشو ختنه کردم مثل ی خواهر باهاش بودم تمام خریداشو من انجام میدادم حتی بعضی اوقات از جیب خودم نون و سبزی براش میگرفتم .وقتی فهمیدم بارداره تا زمانی که بچش به قول ما جون گرفت نزاشتم  کاری به راه پله داشته باشه  حتی ایام عید  که اون بیشتر از من مهمون داشت .یادمه اونشبم که پسرشو بردم ختنه کردم شام چلو گوشت درست کردم با سالاد بردم پایین و ی ماشین 15 تومانی براش به عنوان جایزه 

خریدم.هدیه جشنشم هفتاد هزار تومان  دادم .

همیشه خدا هم توی خونه ما پلاس بود .گاهی وقت ها تا ساعت 3 صبح مینشست و همسرم که از سرکار میومد میرفت داخل اتاق خواب و دوش میگرفت ولی ایشون از جای مبارک تکون نمیخورد همسر هم میرفت دراز میکشد که ایشون رفتن بیاد شام بخوره ولی  امان از اد م پرو ........و اینجوری میشد بعضی شبا اون گشنمه میخوابید و منم حرصم در میومد گاهی وقتها  سعی میکردم مهربونه بهش بگم کارش درست نیست  ولی کو گوش شنوا. روز از نوع روزی از نو فقط مواقعی که شوهرش از تهران بر میگشت ما ی نفس راحتی میکشیدیم .

تا پری روز عصر که برای حساب کتاب و گرفتن ما بقی پول پیش خونشون اومد پیشم حساب کتابا که میکردیم توقع داشت پول قبض هاشش که من از جیب خودم دادم رو ازش نگیرم و این دور از منطق بود و وقتی دید نه من تا قرون اخرش رو گرفتم و اینم بگم 5000 تومان برای هزینه ایاب و ذهاب تسویه گرفتم  نوشتم داد از فقانش در اومد  که شما دارید پول زور میگیرید گفتم عزیزم  من از اول  گفتم خودتون برید ماشین منم اب که نمیخوره بنزین میخوره و  اداره گاز اون سر شهره  ادراه اب وسط شهر برق هم که دیگه خدا رحم کنه .... اینم اضافه کنم تمام قبض ها دو دوره بدهی داشتن  با اومدن قبض های جدید یعنی 6 ماه از دید ادارات دولتی بدهکار  دیگه شما  فکرشو کنید ..........

بهش میگم خانومم پول اب اینقده اومده من که خونه نبودم  تازشم چیزی نشستم  تو همه فرش و موکت و پتو وملافه و تی بخاریتو شستی این درستش نیست هزینش نصف بشه باید دو سوم شما  یک سوم ما ولی چون میگی نه باشه همون نصف..........

ولی ی ناحقی از شاید دید شما باشه ولی از دید من این ی تنبیه بود براش که دیگه خونه دیگران رو به گند نکشه و اونم این بود من ده هزار تومن بابت زدن سوراخ  میخ های رو پلاک الکی که به در و دیوار و همچنین از این برچسب ها هست زده بود به کابینت به  خدا جای چسبشون روی هم در کابینت مونده هم روی در حمام و دستشویی فکر نکنید از این برچسب های کابینت ها نه از این ها که بچه ها میزدن به دفتر هاشون  افرین و صد افرین از اونها  باور کنید هر کی میومد خونه رو میدید میگفت مهد  کودک بوده قبلا  از این برچسب های خرس و ماهی و از اینا هم زده بود در دستشویی و حمام .منم ده هزار تومان بابت خسارت نوشتم بهشم گفتم از هر چی بگذرم از اینا نمیگذرم تمام کابینت رو گند زدی کابینت بازاری که نبوده  که تو ....در حمام و دستشویی هم بماند   سوراخ ها  هم که مامانیییییییییی. میگفت  شما بنایی کردید اینو نباید بگیری گفتم اگه تو کثیف نکرده بودی من این  بنایی رو نمیکردم این همه خرج هم نمیزاشتم پشت دستم .تازه فکر اون بد بختی کردم میخواد بیاد جای تو بشینه  نمیخوام پولی که میخواد بهمون بده با نارضایتی باشه بگه پول دادیم چی گرفتیم گفت دل اون بنده خدا هم خوش باشه ..به هر حال این 15 رو من گرفتم ازش و خانوم  کارد میزدی خونش در نمیومد رفت .بعد 5 دقیقه دیدم شوهرم با ماشین د م در مغازشه  از پنجره راه پله صداش زدم بیا بالا کارت دارم گفت بیا پایین .تادر حیاط رو باز کردم بهش بگم دیدم مستاجره زنگیده و داد و بیداد

همسرم با ده هزار تومان مخالف بود  حقم داشت و توجهش برای من قابل قبول ولی نمیخواستم این خانوم  فکر کنه هر خونه بره میتوانه به گند بزنه باید  میفهمید من ده هزار تومن کم کردم کس دیگه بود کمتر از 70 هشتاد کم نمیکرد .همسرم میگه اون این همه برده اینم مینداختی جلوش  هیچ وقت خودتو برای پول خراب نکن  ...

داشتم میگفتم همسر تا دید اونه و داره گلایه میکنه به اشاره گفت مینداختی جلوش گمشه بره ..منم خیلی عصبانی شدم گفتم قطعش کن حرفامو بشنو بعد .

                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                     

نظرات 1 + ارسال نظر
بیگانه چهارشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1394 ساعت 11:52 ب.ظ

همین که اجازه داده زن غریبه به یکی از خصوصترین مسایل پسرش یعنی همون ختنه وارد بشه و شما پسرش ببرید برای این ماجرا نشون میده چه فرهنگ کذایی دارن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد